ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ، ﻳﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﺧﺮﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻧﮕﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ ،
ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺪﮐﻲ ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ…
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﮐﻤﻲ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ، ﺟﺎ ﺑﺎﺯﻣﻲ ﮐﻨﺪ.
ﺧﺮﻳﺪﻡ ، ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ، ﺧﻴﻠﻲ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ ، ﻓﻘﻂ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﺳﺎﺧﺖ .
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ، ﺑﻬﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﻲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ، ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻲ ﭘﻮﺷﻢ !
ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻫﻢ ، ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
ﻣﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ . ﮐﻔﺸﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ، ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﺑﻮﺩ ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ، ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﮕﻬﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ !
"ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ"
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﮕﻬﺶ ﺩﺍﺷﺖ!.
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ
ﺣﻤﻠﺶ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ!
ﺍﻣﺮﻭﺯ،
ﮐﻔﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧداختم.
اما شاید زخم عمیقی که بر روی انگشتان پایم بر جا مانده تا سالیان سال باقی بماند.
گاهی باید جسارت آزاد شدن را داشت.
گاهی باید بگذاری دلت از همه چیزها و همه کسانی که وابستگی به بودن شان رنجت میدهد، آزاد شود. می دانی؟
"هراس از دست دادن هاست" که آدم را به مرز تحقیر شدن می رساند.
به مرز تن دادن به چیزهایی که باورشان نداری.
به مرز پذیرفتن کارهایی که دوست شان نداری.
به مرز نابود شدن.
دیده نشدن.
تنها شدن.
اما وقتی تمام قفس های دلت را بگشایی،
آنچه که سهم تو از زندگی و عشق و . باشد می ماند،
و هر چه رفتنی ست می رود .
یکی از بهترین روشهای جشن گرفتن پاییز تهیه کردن غذاها و دسرهای خوشمزه با کدو حلوایی است. خورش کدو حلوایی یا همان کدو تنبل یکی از این غذاهای خوشمزه است که طعمی لذیذ و جادویی دارد. حتی در بعضی از مناطق ایران این خورشت خوشمزه را در شب یلدا میپزند. با ما همراه باشید تا طرز تهیه خورش کدو حلوایی مجلسی با آلو را همراه تمام فوت و فن آن به شما آموزش دهیم.
در ایران دو نوع خورش کدو تهیه میشود؛ خورش کدو سبز و خورش کدو حلوایی یا کدو تنبل که مختص فصل پاییز و زمستان است. کدو تنبل مانند هدیهای پاییزی است که با رنگ گرم و زندهاش حال و هوای غمگین و خاکستری پاییز را عوض میکند. کدو حلوایی علاوه بر زیبایی، طعم بسیار لذیذی هم دارد و شیرینی مطلوبش برای غذا و دسر فوقالعاده مناسب است.
ما در دستور پخت این خورشت از ادویههایی مثل دارچین و هل استفاده کردهایم که به خاطر طبع گرمشان طعم کدو حلوایی هستند. استفاده از آلو بخارا هم رنگ و لعاب این خورشت را بیشتر میکند و طعم ملسی به آن میبخشد.
غذاهای اصیل و محلی شهرهای مختلف ایران بسیار متنوع هستند؛ برای هر فصلی دهها یا بلکه صدها غذای متناسب با آبوهوا و محصولات آن فصل وجود دارد.
مواد لازم برای ۴ نفر
طرز تهیه خورش کدو حلوایی
۱. پیاز را به صورت نگینی ریز خرد کنید و در روغن تفت دهید تا طلائی شود.
۲. زمانی که پیاز طلائی شد، گوشت را اضافه کنید و تفت دهید تا رنگ گوشت تغییر کند. زردچوبه، پودر کاری و دارچین را اضافه کنید و تفت دهید. سپس تا جایی که روی گوشتها را بگیرد آب جوش اضافه کنید و اجازه دهید برای ۲ ساعت گوشت در قابلمه با در بسته بپزد. اگر حین پخت گوشت آب آن کم شد، به میزان لازم آب جوش به آن اضافه کنید.
۳. در حین پخت گوشت دو طرف تکههای کدو حلوایی برش داده شده را در کره و مقداری روغن تفت دهید و از تابه خارج کنید.
۴. بعد از خارج کردن کدوها از تابه، رب گوجه فرنگی را در همان تابه با روغن و کرهی باقیمانده به مدت ۵ تا ۶ دقیقه تفت دهید.
۵. وقتی گوشت کاملا پخت، رب گوجه فرنگی تفت داده شده را به آن اضافه و میزان آب خورش را تنظیم کنید. حالا نمک، نوک قاشق چایخوری پودر هل، آب لیمو ترش، کمی شکر و به دلخواه ۱ قاشق غذاخوری گلاب به مواد اضافه کنید. وقتی به طعم دلخواه رسیدید، اجازه دهید سس خورشت به جوش بیاید.
نکته: طعم این خورش باید ملس باشد، ولی نباید به آن زیاد شکر اضافه کنید، چون خود کدوها شیرین هستند. همچنین باید مراقب باشید طعم هل قالب نباشد.
۶. وقتی غلظت و طعم خورش کاملا تنظیم شد، کدوهای سرخ شده و آلو بخارا را به آن اضافه کنید و اجازه دهید ۳۰ دقیقه با در بسته بپزند. دقت کنید که کدوها بیش از حد نپزند و له نشوند.
۷. خورش کدو حلوایی آماده شده را در ظرف سرو ریخته و به دلخواه تزئین کنید. نوش جان!
رونق سفرهای داخلی از جذابیتهای فصل بهار و تعطیلات سال نو است. جاهای دیدنی ایران در بهار فراوان است و به هر جهت جغرافیایی که سفر کنید، از حالوهوای بهاری آن منطقه لذت خواهید برد.
در این مطلب ما کولهبارمان را به قصد ماجراجویی در جاهای دیدنی جنوب ایران در بهار بستهایم و برای آمدن سال نو روزشماری میکنیم. اگر شما هم مثل ما در بهار راهی جنوب هستید، پیشنهاد میکنیم حتما این مطلب را بخوانید تا از گوشهوکنار این منطقه از ایران بیشتر بدانید. با برترینها همسفر شوید تا در کنار هم از این ماجراجویی لذت ببریم.
امیدواریم که ویروس کرونا که ناخوانده وارد کشور عزیزمان شده تا رسیدن نوروز از کشورمان برود تا با خیال راحت سفرهای نوروزی را شروع کنیم.
کوههای مریخی یا همان مینیاتوری یکی از جاذبههای تماشایی چابهار است که جنسی رسوبی و شمایلی مخروطی دارند. علاوه بر خاکستری، رنگ سرخ هم در زیبایی این کوهها تاثیر بسیاری دارد و به دلیل تشابه رنگ این کوه به خاک سرخ مریخ، با این سیاره همنام شده است.
آدرس: ۵۰ کیلومتری چابهار، جاده روستای گواتر
آدرس: خیابان امام، روبهروی انبار دارویی پالایشگاه، جنب اروند رود
پلهای اهواز
پل سفید مثل نگینی در میان سازههای شهر اهواز میدرخشد و از ویژگیهای جذاب آن نورپردازی در شب است. این پل هلالی ۸۰ سال قدمت دارد و از شرق تا غرب کارون کشیده شده است.
پل سیاه از دیگر جاذبههای اهواز روی جریان کارون است که با شروع راهاندازی راهآهن ساخته شد و مسیر رفتوآمد قطارها از روی رود کارون محسوب میشود.
پل طبیعت اهواز مسیر ارتباطی دو پارک زیبا و توریستی شهر یعنی «لاله» و «پارک ساحلی» است. این پل با نام «کیانپارس» هم شناخته میشود و ۵۰۰ متر طول دارد. یکی از لذتهای اهوازگردی، پیادهروی یا نشستن روی نیمکتهای پل طبیعت و تماشای دورنمای اهواز، یکی از محبوبترین جاهای دیدنی جنوب ایران در بهار است.
آدرس: بلوار ساحلی، بستر رود کارون
امروز روز دادگاه بود و منصور داشت از همسرش جدا می شد … منصور با خودش زمزمه کرد … چه دنیای عجیبی است این دنیای ما ! یک روز بخاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمی شناختم و امروز به خاطر طلاقش خوشحالم.
ژاله و منصور ۸ سال دوران کودکی رو با هم سپری کرده بودند.
آنها همسایه دیوار به دیوار یکدیگر بودند ولی به خاطر ورشکسته شدن پدر ژاله، پدر ژاله خونشونو فروخت تا بدیهی هاشو بده بعد هم آنها رفتند به شهر خودشون.
بعد از رفتن آنها منصور چند ماه افسرده شد.
منصور بهترین همبازی خودشو از دست داده بود.
۷سال از اون روز گذشت تا منصور وارد دانشگاه حقوق شد.
دو سه روز بود که برف سنگینی داشت می بارید.
منصور کنار پنجره دانشگاه ایستاده بود و به دانشجویانی که زیر برف تند تند
به طرف در ورودی دانشگاه می آمدند نگاه می کرد.
منصور در حالی که داشت به بیرون نگاه می کرد یک آن خشکش زد.
باورش نمی شد که ژاله داشت وارد دانشگاه می شد !
منصور زود خودشو به در ورودی رساند و ژاله وارد شده نشده بهش سلام کرد.
ژاله با دیدن منصور با صدا گفت: خدای من منصور خودتی ؟!
بعد سکوتی میانشان حکمفرما شد.
منصور سکوت رو شکست و گفت : ورودی جدیدی ؟!
ژاله هم سرشو به علامت تائید تکان داد.
منصور و ژاله بعد از ۷ سال دقایقی با هم حرف زدند و وقتی از هم جدا شدند
درخت دوستی که از قدیم میانشون بود جوانه زد.
از اون روز به بعد ژاله و منصور همه جا با هم بودند.
آنها همدیگر و دوست داشتند و این دوستی در مدت کوتاهی تبدیل شد به یک عشق بزرگ،
عشقی که علاوه بر دشمنان دوستان رو هم به حسادت وا می داشت.
منصور داشت کم کم دانشگاه رو تموم می کرد و به خاطر این موضوع خیلی ناراحت بود چون بعد از دانشگاه نمی تونست مثل سابق ژاله رو ببینه به همین خاطر به محض تمام شدن دانشگاه به ژاله پیشنهاد ازدواج داد و ژاله بی چون چرا قبول کرد طی پنج ماه سور و سات عروسی آماده شد و منصور و ژاله زندگی جدیدشونو آغاز کردند.
یه زندگی رویایی زندگی که همه حسرتش و می خوردند. پول، ماشین آخرین مدل، شغل خوب، خانه زیبا، رفتار خوب، تفاهم و از همه مهمتر عشقی بزرگ که خانه این زوج خوشبخت رو گرم می کرد.
ولی زمانه طاقت دیدن خوشبختی این دو عاشق را نداشت …
در یه روز گرم تابستان ژاله به شدت تب کرد !
منصور ژاله رو به بیمارستانهای مختلفی برد ولی همه دکترها از درمانش عاجز بودند. آخه بیماری ژاله ناشناخته بود.
اون تب بعد از چند ماه از بین رفت ولی با خودش چشمها و زبان ژاله رو هم برد و ژاله رو کور و لال کرد.
منصور ژاله رو چند بار به خارج برد ولی پزشکان آنجا هم نتوانستند کاری بکنند.
بعد از اون ماجرا منصور سعی می کرد تمام وقت آزادشو واسه ژاله بگذاره ساعتها برای ژاله حرف می زد براش کتاب می خوند از آینده روشن از بچه دار شدن براش می گفت …
ولی چند ماه بعد رفتار منصور تغییر کرد منصور از این زندگی سوت و کور خسته شده بود و
گاهی فکر طلاق ژاله به ذهنش خطور می کرد !!!
منصور ابتدا با این افکار می جنگید ولی بالاخره تسلیم این افکار شد و تصمیم گرفت ژاله رو طلاق بده.
در این میان مادر و خواهر منصور آتش بیار معرکه بودند و منصور را برای طلاق تحریک می کردند.
منصور دیگه زیاد با ژاله نمی جوشید بعد از آمدن از سر کار یه راست می رفت به اتاقش.
حتی گاهی می شد که دو سه روز با ژاله حرف نمی زد !
یه شب که منصور و ژاله سر میز شام بودند منصور بعد از مقدمه چینی و من و من کردن به ژاله گفت:
ببین ژاله می خوام یه چیزی بهت بگم.
ژاله دست از غذا خوردن برداشت و منتظر شد منصور حرفش رو بزنه … منصور ته مونده جراتشو جمع کرد و گفت :
من دیگه نمی خوام به این زندگی ادامه بدم یعنی بهتره بگم نمی تونم.
می خوام طلاقت بدم و مهریتم …….
در اینجا ژاله انگشتشو به نشانه سکوت روی لبش گذاشت و با علامت سر پیشنهاد طلاق رو پذیرفت.
بعد از چند روز ژاله و منصور جلوی دفتری بودند که روزی در آنجا با هم محرم شده بودند.
منصور و ژاله به دفتر ازدواج و طلاق رفتند و بعد از ساعتی پائین آمدند در حالی که رسما از هم جدا شده بودند.
منصور به درختی تکیه داد و سیگاری روشن کرد.
وقتی دید ژاله داره میاد، به طرفش رفت و ازش خواست تا اونو برسونه به خونه مادرش.
ولی در عین ناباوری ژاله دهن باز کرده گفت: لازم نکرده خودم میرم و بعد هم عصای نابیناها رو دور انداخت و رفت.
و منصور گیج و منگ به تماشای رفتن ژاله ایستاد !
ژاله هم می دید هم حرف می زد …
منصور گیج بود نمی دونست ژاله چرا این بازی رو سرش آورده !
منصور با فریاد گفت من که عاشقت بودم چرا باهام بازی کردی ؟!
منصور با عصبانیت و بغض سوار ماشین شد و رفت سراغ دکتر معالج ژاله.
وقتی به مطب رسید تند رفت به طرف اتاق دکتر و یقه دکتر و گرفت و گفت:
مرد ناحسابی من چه هیزم تری به تو فروخته بودم ؟
دکتر در حالی که تلاش می کرد یقشو از دست منصور رها کنه منصور رو به آرامش دعوت می کرد …
بعد از اینکه منصور کمی آروم شد دکتر ازش قضیه رو جویا شد.
وقتی منصور تموم ماجرا رو تعریف کرد دکتر سرشو به علامت تاسف ت داد و گفت: همسر شما واقعا کور و لال شده بود ولی از یک ماه پیش یواش یواش قدرت بینایی و گفتاریش به کار افتاد و سه روز قبل کاملا سلامتیشو بدست آورد.
همونطور که ما برای بیماریش توضیحی نداشتیم برای بهبودیشم توضیحی نداریم.
سلامتی اون یه معجزه بود !
منصور میون حرف دکتر پرید و گفت: پس چرا به من چیزی نگفت ؟
دکتر گفت: اون می خواست روز تولدتون این موضوع رو به شما بگه !
منصور صورتشو میان دستاش پنهون کرد و بی صدا اشک ریخت چون فردای اون روز؛ روز تولدش بود …
تورهای کافه ای و رستوران از مواردی هستند که امروزه مردم به آنها علاقه مند هستند. اگر به کافه ای می روید و محیط کافه برای شما بسیار مهم است ، با من همراه باشید تا کافه های برتر تهران را به شما معرفی کنم.
در سال های اخیر اهمیت و جذابیت کافه گردی بیشتر و بیشتر شده است. بعضی از کافه ها از محیط خود به گونه ای استفاده می کنند که فرد با حضور در آن فضای زیبایی پیدا می کند تا مشکلات خود را فراموش کند. امروز ، به دلیل مشغله زیاد در بسیاری از قرارهای دوستانه ، مهمانی های تولد ، جلسات کاری و غیره در کافه انجام می شود. اگر در تهران هستید می توانید برای تغییر روحیه و تغییر روحیه خود به این کافه ها سر بزنید.
کلمه کافه به معنای افراد با هم و یک مکان عمومی برای نشستن و نوشیدن قهوه ، چای و غیره است. اگر به دنبال ریشه ایجاد کافه باشیم ، به قرن سیزدهم می رسیم ، زمانی که این کافه برای اولین بار با معرفی یک نوشیدنی به نام قهوه وارد صنعت شد. در ایران ، تقریباً در اواخر دوره قاجار ، کافه های مدرن در مقابل قهوه خانه های سنتی تأسیس شد و از دهه هشتاد به بعد ، این صنعت در ایران رشد چشمگیری پیدا کرد و به یکی از اولین گزینه ها برای گذراندن وقت تبدیل شد. در ایران مخصوصاً در تهران کافه های زیادی با طرح های متنوع وجود دارد که در ادامه برخی از برترین کافه های تهران را به شما معرفی خواهیم کرد.
رفتار خوب کارکنان می تواند مهمترین دلیل قرار گرفتن این کافه در لیست بهترین کافه های تهران باشد.
این کافه دارای سه شعبه در گلهاک ، پاسداران و گلهاک است.
کافه ای با فضای داخلی مدرن ، غذای با کیفیت ، طعمی فراموش نشدنی. پیشنهاد می کنیم در کافه او پیتزا و ماکارونی امتحان کنید.
وقتی وارد کافه مولان می شوید ، ترکیب رنگ سبز و بنفش در دکوراسیون کافه توجه ها را به خود جلب می کند. فضای زیبا کافه مگنولیا برای قرارهای دوتایی دوستانه مناسب است. نوشیدنی ها و کیک ها قیمت مناسبی دارند.
کافه مگنولیا دارای سالاد سزار و شیک خوشمزه است. ماگنولیا برای قرار دادن آن در لیست کافه های مرسوم در تهران کافی است.
اوج محبوبیت این کافه به دهه های 40 و 50 برمی گردد. هم اکنون نیز کافه گل رضاییه یکی از بهترین کافه های تهران است که طراحی داخلی آن مربوط به دهه ها قبل است. تم قدیمی این کافه چیزی است که آن را از اکثر کافه ها متمایز می کند. قیمت های کافه گل رضاییه به دلیل محبوبیت کمی زیاد است اما یکبار امتحان آن خالی از لطف نیست.
آدرس: خیابان سی تیر - بالاتر از موزه شیشه
درست زیر کافه گراف یکی دیگر از کافه های برتر تهران کافه لابیستروپا است که در قلعه افشار واقع شده است. ابتدا وارد حیاط می شویم و اگر نمی خواهیم در حیاط بنشینیم می توانیم فضای داخلی را برای نشستن انتخاب کنیم.
مقالات مرتبط: بهترین رستوران های تهران سایت دیدو
مشهور است که فضای داخلی این کافه در اوج انقلاب و به دستور صاحب فرانسوی آن ساخته شده است و وقتی انقلاب می آید مدت طولانی تنها می ماند تا اینکه به زمان حال برسیم و در کافه کاربردی پیدا کنیم. به همین دلیل دیدن فضای داخلی که دست نخورده و با همان دکور قبلی حفظ شده یکی از جاذبه های بازدید از لابیستروپوپ است.
کافه دیاموند
اما کافه دوم در لیست بهترین کافه های تهران کافه الماس است.
برای گذران اوقات فراغت با دوستان ، کافه الماس با بازی های جالب که برای شما آماده شده است بهترین انتخاب است.
خانه ای قدیمی با معماری کلاسیک ، فضایی گرم و دنج.
منبع: سایت دیدو ، فرامحتوا ، رستوران برج میلاد، امداد خودرو تهران
خسرو شکیبایی:
ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه.
تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم.
شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن.!
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب.!
پ.ن:این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم.!
درباره این سایت